کد مطلب:330964 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:328

بخش سوم زنان و انقلاب اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم

به عنوان مقدمه



نقش بانوان در تاریخ معاصر ایران





از چاپ اول كتاب مسأله حجاب ده سال و اندی و از چاپ اول كتاب نظام

حقوق زن در اسلام در حدود شش سال می گذرد در این دو كتاب وضع و موقع زن ،

نقش زن در زندگی ، وظائف زن ، حقوق زن بررسی شد و منطق اسلام در این

مسائل روشن گشت در فاصله این ده سال تحولی شگرف در زندگی ما ایرانیان

پدید آمد ، انقلابی عظیم و خیره كننده رخ داد كه چشم جهانیان را خیره كرد

، همه را به اعجاب و تحسین واداشت ، كشور ایران وارد مرحله نوینی از

تاریخ خود شد ، رژیم كهن شاهنشاهی را به دور افكند و دست اندر كار تحقق

بخشیدن نظامی اسلامی است و سر آن دارد حوزه وسیع منطقه اسلامی را كه صدها

میلیون مسلمان را در بر گرفته است به راه خود بكشاند و جهان سومی به نام

جهان اسلامی بیافریند .

اكنون ضرورت ایجاب می كند كه وضع و موقع زن در این ده سال و در جریان

این انقلاب عظیم اسلامی مورد بررسی قرار گیرد كه بانوان در این انقلاب چه

سهم و نقشی داشته اند و چه عواملی

موجب گشت كه بانوان در این مقطع تاریخی بی نظیر سهم عمده ای به خود

اختصاص دهند .

انقلاب اسلامی ایران ویژگیهائی دارد كه در مجموع خود آنرا در میان همه

انقلابات جهان بی نظیر و بی رقیب ساخته است یكی از آن ویژگیها ذی سهم

بودن بانوان است .

بانوان سهم بزرگی از انقلاب را به خود اختصاص دادند و این حقیقتی است

كه جملگی برآنند رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی ایران بارها با تكریم و

تحسین از نقش فعال بانوان یاد كرده اند و احیانا سهم آنانرا عظیمتر از

سهم مردان شمرده اند رهبر انقلاب اسلامی ایران با تیزبینی و تیزهوشی خاص

خود در یافته بودند كه انقلاب اسلامی ایران بدون شركت بانوان به ثمر

نخواهد رسید ، از اینرو شركت آنانرا در مراسم انقلابی واجب و لازم شمردند

، و حتی موافقت پدر یا شوهر را لازم ندانستند .

بانوان با ایمان ما ، پس از آنكه از فرمان رهبر آگاه شدند با حفظ اصول

و موازین اسلامی از هیچگونه فداكاری در راه به ثمر رساندن انقلاب خودداری

نكردند ، پا به پای مردان راهپیمایی كردند ، شعار دادند ، در تظاهرات

شركت كردند ، شهید دادند ، زندان رفتند ، شكنجه كشیدند ، آواره خانه و

خانواده شدند ، دربدری كشیدند ، محرومیتها متحمل شدند .

به نظر می رسد اینچنین نقش تاریخی برای زن در جهان بی سابقه است در

تاریخ اسلام خودمان تنها در صدر اسلام است كه می بینیم بانوان نقش مؤثری

از نظر سیاسی یا نظامی یا فرهنگی ایفا كرده اند ، در دوره های متأخر

تدریجا این نقش ضعیف شده و احیانا به صفر رسیده است و همین جهت

ایجاب می كند كه تحقیق كنیم

چه عواملی موجب گشت كه زن بار دیگر در صحنه تاریخ ظاهر شود و تاریخ را

از ( مذكر ) بودن محض خارج كند و آنرا " مؤنث " ( = مذكر - مؤنث )

نماید ؟

پیش از آنكه وارد این بحث شویم یاد آوری این نكته ضروری است كه

منظور ما از نقش داشتن و نقش نداشتن زن در تاریخ ، نقش مستقیم و ظاهر

شدن زن در صحنه تاریخ است ، اما نقش غیر مستقیم و پشت جبهه و صحنه را

زن همواره برای خود محفوظ داشته است .

زنان در طول تاریخ تنها مولد و زاینده مردان و پرورش دهنده جسم آنها

نبوده اند ، بلكه الهام بخش و نیرو دهنده و مكمل مردانگی آنها بوده اند

زنان از پشت صحنه و از پشت جبهه جنگ همواره به مردان مردانگی می بخشیده

اند ما در بسیاری از اشعار حماسی عربی و فارسی می بینیم كه دلیران و

دلاوران در حماسه های خود زنانرا مخاطب قرار داده و از مردانگی و شجاعت

و دلاوری خود داد سخن داده اند ، گوئی مرد آگاهانه و یا ناآگاهانه از همه

دلیریها و دلاوریهای خود رضایت و تحسین و جلب رضایت زن را منظور

می داشته است اگر فرصتی دست دهد و قطعات ادبی نظم و نثر كه در این

زمینه انشاء شده یك جا گرد آید یك فراز جالب و قابل مطالعه ای از نظر

جامعه شناسی فراهم می گردد اینكه می گویند زن آفریننده عشق است و عشق

آفریننده مرد و مرد آفریننده تاریخ ، ناظر به نقش غیر مستقیم زن در

سازندگی تاریخ است .

زن نقش سازندگی غیر مستقیم تاریخی خود را مدیون اخلاق ویژه جنسی خویش

، یعنی حیا و عفاف و تقوا و دور باش زنانه خویش است آنجا كه زن دور

باش حیا و عفاف را حفظ نكرده و

خود را به ابتذال كشانده این نقش تاریخی را از دست داده است به حق در

مورد حیا و عفاف زن گفته شده است :

" حیا پاداشهای خود را پس انداز می كند و در نتیجه نیرو و شجاعت مرد

را بالا می برد و او را به اقدامات مهم وا می دارد ، قوائی را كه در زیر

سطح آرام حیات ما ذخیره شده است بیرون می ریزد " ( 1 ) .

از اینرو گوئی نوعی تضاد و تعارض میان این دو نقش وجود دارد : یا

نقش غیر مستقیم و از صحنه بیرون بودن و یا نقش مستقیم و پشت جبهه را

رها كردن و نقش غیر مستقیم نداشتن اما در حقیقت تضاد و تعارض غیر قابل

جمعی در كار نیست یك راه باریك و ظریف وجود دارد كه زن اگر از آن راه

برود هر دو نقش را در آن واحد می تواند ایفا كند آن راه باریك و ظریف

همان است كه بانوان ما در ده ساله اخیر طی كردند ویژگی دخالت زن در

انقلاب اسلامی ایران در اینست كه زن مسلمان ایرانی در عین اینكه در صحنه

تاریخ ظاهر شد و مستقیما در كار سازندگی تاریخ با مرد شركت كرد ، پشت

جبهه را رها نكرد ، حیا و عفاف و پوشش لازم را از كف نداد ، دور باش

خویش و كرامت و عزت زنانه خویش را محفوظ داشت و خویشتن را مانند زن

غربی و زن مدل پهلوی به ابتذال نكشانید .

زنان از نظر نقش تاریخی دوره های سه گانه ای را طی كرده اند در برخی

دوره ها و بر اساس برخی طرز تفكرها دخالت

مستقیم زن در ساختن تاریخ منفی است در این دوره ها زن جز در اندرون خانه

كاری ندارد و نمی تواند داشته باشد و صرفا یك كالای اندرونی است طبعا در

چنین شرائطی هیچیك از استعدادهای انسانیش یعنی تفكر ، آگاهی ، بیداری ،

آزادگی ، اراده و اختیار و انتخاب ، هنر و خلاقیت و ابداع و حتی عبادت

و سلوك عارفانه الی الله رشد لازم را طی نمی كند در اینگونه جوامع در حكم

یك وسیله و ابزار زندگی خانوادگی است ، یك " شی ء " است و به حكم

اینكه محیط زندگی زن محدود است به درون خانواده و در بازار به اصطلاح

آزاد دسترسی به او میسر نیست ، برای مرد عزیز و گرانبها است از اینرو

زن در چنین دوره ها و چنین محیطها یك " شی ء گرانبها " است مانند هر

" شی ء نفیس و گرانبهای " دیگر از قبیل برلیان و الماس و غیره در

اینگونه دوره ها تاریخ طبعا " مذكر " است ، زنان نقش مستقیم و محسوس

و ملموس در ساختن تاریخ ندارند اگر ما به تاریخ گذشته پیش از نیم قرن

اخیر خودمان برویم عینا همین وضع را می بینیم ، می بینیم زن وجود دارد اما

به صورت یك " شی ء عزیز و نفیس و گرانبها " و معمولا بی دخالت در

تاریخ و حوادث تاریخی .

در برخی جوامع زن خانه را رها كرده و وارد اجتماع شده است ، در شؤون

علمی ، هنری ، فكری ، سیاسی شریك مرد شده است و به صورت " شخص " در

آمده است ، اما نظر به اینكه مدار خویش را به كلی رها كرده و حریم را

به كنار زده و خود را رایگان در دسترس مرد قرار داده و در اماكن عمومی ،

كاباره ها ، دانسینگها ، حاشیه خیابانها حضور و آمادگی خود را اعلام داشته

است ، ارزش و بهای خود را از دست داده است در این جوامع زن شخص است

اما

" شخص بی بها " در اینگونه جوامع زن حضور خود را در صحنه تاریخ ثابت

كرده در حالی كه پشت جبهه را رها كرده است نقش مستقیم خود را در

سازندگی تاریخ به كف آورده اما نقش غیر مستقیم را كه از آن كمتر نیست

از كف داده است .

آنجا كه زن نقش غیر مستقیم خود را از دست می دهد هم خود را تباه

می سازد و هم مرد را زن " مدل پهلوی " كه نزدیك چهل سال قشر عظیمی از

جامعه زن ایرانی را تشكیل می داد از این نوع بود . . . ( 1 ) .

بسم الله الرحمن الرحیم



نقش زن در جمهوری اسلامی





الحمد لله رب العالمین باری ء الخلائق اجمعین و الصلوه و السلام علی

سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین .

موضوعی كه امشب اعلام شده است كه درباره آن سخن گفته بشود " ویژگیهای

جمهوری اسلامی " است جمهوری اسلامی ویژگیهایی دارد یكی از آن ویژگیها كه

اعلان كرده اند من در این جلسه درباره اش صحبت بكنم ، " نقش زن در

جمهوری اسلامی " است درباره این مسئله از جنبه های مختلفی می توان صحبت

كرد یكی اینكه نقش زنان در به ثمر رسیدن جمهوری اسلامی و در واقع نقش

زنان در انقلاب اسلامی ایران كه منتهی به جمهوری اسلامی می شود چیست ؟ و

دیگر اینكه نقش زن در آینده چیست ؟ در رژیم جمهوری اسلامی زنان چه نقش

اجتماعی خواهند داشت ؟ در آن جامعه ای كه جامعه اسلامی خواهد بود و با

رژیم جمهوری اسلامی اداره می شود ، خانمها چه نقشی خواهند داشت ؟ آیا نقش

خواهند

مردها را هم چند برابر می كنند یعنی نه تنها ترمزی برای مردها نمی شوند ،

نیروی محركی هم برای مردها به شمار می روند ، و این مطلب در این نهضت

فوق العاده مشهود بود البته عرض كردم این علاوه بر نقش مستقیم فوق

العاده و خارق العاده ای است كه خانمها در این قضایا داشتند و آن

شركتشان در تظاهرات و راهپیمائیها آنهم با حفظ میزانها و معیارهای اسلامی

و با شعارهای اسلامی و از اینها بالاتر جلوی گلوله ها رفتن است كه در روز

هفده شهریور در میدان شهدا آن طوری كه معمولا نقل می كنند و فیلمها نشان

می دهد زنها بیشتر از مردها شهید دادند و این زنها بودند كه در میدان شهدا

نشستند و مورد رگبار ظالمانه دشمن قرار گرفتند و چقدر زن در آنجا شهید شد

! و این فاجعه هفده شهریور نقطه عطف عجیبی در این انقلاب اسلامی بود ،

یعنی جریانی بود كه همان وقت گفته شد كه فرماندار نظامی وقت تهران رفت

پیش شاه بعد از این تیرباران عجیب مردم كه بیش از هزار نفر به شهادت

رسیدند و تا سه هزار شهید هم گفته اند و فكر می كردند كه دیگر انقلاب را

خواباندند همانطور كه در پانزده خرداد مشاهده كردید در پانزده خرداد زنان

نقش زیادی نداشتند بعد از پانزده خرداد یك نوع حالت وحشت و عقب

نشینی ولو برای مدت موقت در مردم پیدا شد فاجعه خونین پانزده خرداد

پانزده سال این انقلاب را عقب انداخت بعد از فاجعه هفده شهریور كه از

نظر كشتار از فاجعه پانزده خرداد مهمتر بود گفتند كه فرماندار نظامی وقت

رفت پیش شاه و گفت قربان ! تا بیست و پنج سال دیگر خیالتان راحت

باشد ولی از فردایش دو مرتبه قضیه شروع شد اگر زنها شركت نمی داشتند

مطمئنا از فردایش هر زنی دست بچه خودش را می گرفت ، دست شوهر خودش

را می گرفت

می گفت دیگر نمی گذارم از خانه بروی بیرون ، ولی از فردایش بیشتر تشویق

و ترغیب كردند و این فاجعه نه تنها وقفه ای ایجاد نكرد و چوب لای چرخ

انقلاب نگذاشت بلكه حركت موتور انقلاب را شدیدتر و تندتر كرد حالا ریشه

این قضیه چیست ؟ چه تحولی در طول این ده بیست سال رخ داد كه زنان

توانستند یك چنین نقش اجتماعی انقلابی را ایفا كنند .

در اینجا من می خواهم به یك اصل كلی كه هم برای مردها و هم برای زنها

مفید است اشاره كنم و آن اینكه انسان با دو بال حركت می كند یكی بال

آگاهی است انسان بی خبر جاهل اصلا از محیط خودش آگاه نیست ، اصلا نمی

داند چه می گذرد او به افق حیوان بلكه به افق جماد نزدیك است اصلا نمی

داند چه خبر است انسان اگر بخواهد حركت بكند ، باید آگاه باشد و بداند

، باید بفهمد و درك بكند ، باید عالم باشد و با دانش آشنایی داشته باشد

، با انواع دانشها از آن جمله دانش اجتماعی آدم بی خبر و ناآگاه كور

است آدم كور چه حركت تندی می تواند بكند ؟ آدمی كه از چشم ظاهر محروم

است ، وقتی در خیابان راه می رود می بینید با چه احتیاطی عصایش را به

زمین می زند و قدم بر می دارد ؟ ! ولی همان آدم اگر چشم داشته باشد ، با چه

سرعتی در خیابان حركت می كند ؟ به صورت مارپیچ از لای ماشینها خودش را

رد می كند در حالی كه یك آدم كور اگر بخواهد از یك طرف خیابان به طرف

دیگر آن برود ، نمی تواند مگر دیگری دستش را بگیرد .

مستبدها و استعمارگرها سالهای زیاد از ناآگاهی و بی خبری مردم استفاده

می كردند مردم ناآگاه و بی خبر بودند ، هر كاری دلش می خواست می كرد ، هر

جنایتی مرتكب می شد ، اگر

لاقبا ، یك سید تك ، هیچ چیز هم نداشت ، هیچ وسیله ای نداشت یك طلبه

چند سالی در قزوین ، مختصری در تهران ، چهار سالی هم در نجف تحصیل كرد

سرپرشوری داشت به فكر آگاه سازی ملل مسلمان افتاد راه افتاد با

آن مشكلاتی كه مسافرتها در آن زمان داشت اكثر كشورهای اسلامی را گردش كرد

و از نزدیك مطالعه نمود ایران را كه خودش ایرانی بود دیده بود به تركیه

رفت آن زمان دوره عثمانی بود تركیه مركز خلافت اسلامی بود یعنی در واقع

همه كشورهای اسلامی غیر از كشور ایران كه شیعه بود زیر نفوذ تركیه آنوقت

بود ، یا جزئش بودند و یا تحت الحمایه اش بودند مصر رفت ، مدتها در

مصر ماند ، سفر مكه رفت ، حجاز را دید ، هند رفت ، هندوستان را كاملا از

نزدیك مطالعه كرد ، افغانستان رفت ، همه این كشورهای اسلامی را پا زد ،

از نزدیك مطالعه كرد و در همه جا هم به افشاگری و بیدارسازی پرداخت به

علاوه به كشورهای اروپایی رفت ، دنیای غرب را شناخت ، به مقاصد و نیات

دنیای غرب آگاه شد ، ریشه دردها را شناخت ، ریشه دردها را در استبداد

داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد بیماری روانی مردم را جدایی دین از

سیاست دانست دید عجب فكر خطرناكی را استعمار در میان مردم تبلیغ كرده

كه دین یك مسئله است ، سیاست مسئله ای دیگر ، كار دین را به دینداران

واگذارید ، كار دین جایش مسجد است دین یعنی در مسجد و معبد بودن ، دعا

و نماز خواندن میدان سیاست و میدان اجتماع چیز دیگری است همین چندی

پیش بعد از رفتن شاه و قبل از آمدن امام ، دیدید انورسادات این عامل

استعمار خارجی چه حرفی زد ؟ ! او هم به مردم مصر گفت باید در مصر جدایی

دین از سیاست حفظ شود ، دین مال مساجد و معابد است سید جمال فكر جدایی

دین از سیاست را به كلی محكوم كرد كه اسلام دین سیاست است ، اسلام دین

اجتماع است پیغمبر اسلام همین قدر كه از آن اسارت مكه خارج شد و هجرت

كرد به مدینه و یك محیط آزاد پیدا كرد ، اول كاری كه كرد حكومت تشكیل

داد

خودش در رأس یك حكومت قرار گرفت .

غرض اینكه یك نفر با نداشتن هیچ وسیله ای توانست به ملتهای مسلمان

آگاهی ببخشد تمام نهضتهای اسلامی كه در كشورهای اسلامی رخ داده مثل نهضت

مشروطیت در ایران ، انقلاب استقلال در عراق ، نهضتهای آزادیبخش در

هندوستان ، در افغانستان ، در تركیه ، در مصر ، در هر یك از كشورهای

عربی ، بذرش را سید جمال در صد سال پیش كاشت .

مردم را برای همیشه نمی شود ناآگاه نگه داشت گذشته از این خود پیشرفت

و توسعه تمدن خواه ناخواه منجر به یك سلسله بیداریها می شود ماشین چاپ

كه اختراع شد ، مطبوعات خواه ناخواه زیاد می شود استعمار چه بخواهد چه

نخواهد ، افكار پخش می شود و انواع وسائل ارتباطی دیگری كه هست این بود

كه به فكر نیرنگ دیگری افتادند و آن اینست كه آن بال دیگر را خراب

كنند بال دیگر چیست ؟ بال اراده ، بال احساس شرف و كرامت ذات و

اینكه من انسان هستم ، بال اخلاق تا وقتی كه مردم جاهل بودند ، برنامه

فاسد كردن انسانها از نظر اخلاق چندان برای استعمار مطرح نبود ، نیازی به

آن نبود ولی از روزی كه دیدند آگاهی تدریجا دارد پیدا می شود ، نمی شود

جلوی آگاهی را گرفت و مردم با برای همیشه در بی خبری گذاشت ، گفتند حالا

وقت اینست كه آن بال دیگر را از مردم بگیریم و آن ، بال اخلاق ، بال

پاكی و طهارت است اینجا بود كه به مسئله اشاعه انواع فساد اخلاقها به

عنوان یك مخدر و یك امر تخدیر كننده پرداختند ولی این مسئله را به این

نام نمی گفتند ، همان را هم به نام تمدن می گفتند ، به نام پیشرفت ، به

نام آزادی به نام تمدن و پیشرفت و

آزادی ، از راه فساد اخلاق ، بی حسی ایجاد می كردند انسان اگر عالم و آگاه

هم بشود ، وقتی كه خلقش ، روحیه اش فاسد شد ، نه تنها آن آگاهی به سود

خودش و به سود جامعه اش نیست بلكه همان آگاهی بیشتر به زیان جامعه اش

تمام می گردد می شود : ( چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد كالا ) تا روزی

كه دزد نبود چراغ نداشت ، از روزی كه چراغ پیدا كرد ، دزدش كردند كه از

آن چراغ به نفع دزدی استفاده كند این یك برنامه ای بود كه اشخاص آگاه

متوجه آن بودند .

در حدود هفده سال پیش شاید چند ماهی قبل از انقلاب پانزده خرداد ، در

آبادان می خواستند یك سینما بسازند در كنار مسجد بعد از فوت مرحوم آیه

الله بروجردی بود در زمان حیات ایشان نمی توانستند این كار را بكنند

هنوز هم مراجع بعدی قوت و قدرتی پیدا نكرده بودند از این خلا فورا

می خواستند اینجور استفاده ها ببرند علمای خوزستان داد و فریاد كردند كه

حالا سینما می خواهید بسازید چرا كنار مسجد ؟ ! آمدند قم و تهران و علما هم

شروع كردند به اقدام كردن به انواع مختلف اقدامها : تلگرافها ، اعتراضها

، انتقادها یكی از روحانیون كه مأمور شده بود برود با یكی از مقامات در

این زمینه صحبت بكند كه آقا آخر این چه مرضی است كه شما دارید ، خود او

برای من نقل كرد كه من به آن مقام گفتم آقا ! من فعلا راجع به سینما حرفی

ندارم من نمی خواهم به شما بگویم سینما نداشته باشید چون گوش نمی كنید

این كارهای شما از نظر خودتان حساب شده است چه منطقی در اینجا دارید ؟

( گفت خیلی صریح و رك با او حرف زدم ) گفتم ممكن است بگوئید كه ما

می خواهیم از این راه تمدن را توسعه بدهیم ممكن است بگوئید كه ما

می خواهیم

از این راه چنین بكنیم آخرش گفتم ممكن است منظورتان از اینكه سینماها

را اینقدر كمك می دهید و امكانات و تسهیلات برایشان فراهم می كنید این

باشد كه جوانها بروند آنجا و در آن محیط خلوت تعلیماتی به آنها بدهید و

آنها را سرگرم یكدیگر بكنید برای چه ؟ منظورتان اینست كه جوانها اعم از

پسر و دختر فیلشان یاد هندوستان سیاست نكند ، سرشان گرم عیاشی و

عشقبازیها و معشوقه گیریها و بوی فرند و گرل فرند و امثال اینها بشود و

آنچنان سرگرم و بی حس این مسائل بشوند كه دیگر به فكر سیاست نیفتند

گفت تا این را گفتم قاه قاه زد زیر خنده ( نخست وزیر وقت هم بود یعنی

می خواست چند روز دیگر نخست وزیر شود ) و گفت همین است .

اینهایی كه هروئین وارد می كردند یعنی خاندان [ شاه ] كه هنوز هم دنباله

سفارشات وارد می شود ( می گفتند الان دارد لباس بچه از گمرك می رسد ولی

داخل آنها هروئین است ) به آدرس همین شاهزاده خانمها ، همینهایی كه

آنهمه دم از آزادی و حقوق بشر می زدند و دم از آزادی زن می زدند ببینید

اینها چه نوع آزادی می خواستند ؟ ! برای چه این كار را می كردند ؟ واقعا

فقط به طمع پول بود و می خواستند استفاده پولی ببرند ؟ ! اینقدر اینها

پول بلند كردند كه دیگر من خیال نمی كنم كه این هم از آن نظر باشد ممكن

است به این جهت هم باشد ولی جهت عمده این بود كه این اعتیادها مردم را

بی حس می كند ، مردم را بی روح می كند ، مردم را بی اراده و بی تصمیم

می كند ، از انسانیت و اخلاق انسانی ساقط می كند .

مسئله آزادی زن را مطرح كردند آیا واقعا اینها می خواستند به زنها آزادی

بدهند ؟ اینها كه یك ذره به مردها حاضر نیستند آزادی بدهند ، آیا

می خواستند به زنها آزادی بدهند ؟ یا نه ، دیدند جلوی

آگاهی مرد و زن هیچكدام را نمی شود گرفت ، بالاخره نمی شود ایران مدرسه

نداشته باشد ، باید داشته باشد تا كلاس شش هم بخوانند چشمهایشان باز

می شود ، دیپلمه شوند بیشتر چشمهایشان باز می شود ولی باید این عنصر را از

نظر اخلاقی فاسد كرد كه آگاهی نه تنها به او نتیجه ندهد بلكه نتیجه معكوس

بدهد آنوقت آمدند دبیرستانهای مختلط تأسیس كردند برای چه ؟ هدف چه بود

؟ دانشگاهها كه وضع عجیبی داشت در حدود دوازده سال پیش ، از دانشكده

ادبیات ( آنوقت من در دانشكده الهیات تدریس می كردم ) از من دعوت شد

كه در دوره فوق لیسانس و دكترای آنجا كه كلاسهای آن معمولا چهار پنج نفر

بیشتر نیستند تدریس كنم دعوت رسمی شد ، ابلاغ صادر شد من هم نمی رفتم

اصرارهای خیل زیادی شد و دلائل بسیاری آوردند كه چنین نیازی به فلسفه

اسلامی هست و اگر شما بیایید چنین و چنان می شود و من یك روز روز رفتم تا

رفتم داخل سالن دانشكده ادبیات ، واقعا وحشت كردم ( آن كلاس در زیر

زمین تشكیل می شد ) من سالن سینما را تا آنوقت ندیده بودم هنوز هم ندیده

ام ولی آنچه را كه درباره سالن سینما شنیده بودم آنجا شهود كردم حقیقتا

شرمنده شدم از آن اطاق كه بیرون آمدم بروم زیر زمین برای درس ، از یك

كناری خودم را كشیدم ، سم را پائین انداختم رفتم آنجا چهار كلمه درس

گفتم و گفتم خدا حافظ اینجا جای من نیست .

ولی در این بینها جریانهای دیگری رخ داد و آن اینكه با این فساد اخلاق

در میان پسران آگاه و دختران آگاه و بالخصوص در میان خانمها مبارزه شد ،

مبارزه عجیب و شدیدی منطقی در میان آمد كه خود منطق اسلام بود : ای خانم

! ای زن ! تحصیل بكن ، درس

بخوان ولی پوشش اسلامی را هم حفظ كن حجاب در اسلام زندانی شدن زن نیست

من می توانم با كمال افتخار سهم خودم را در اینجا ذكر بكنم و خدا را شكر

می كنم كتاب ( مسئله حجاب ) را كه من در آنوقت نوشتم و این منطق معتدل

اسلام را ذكر كردم و خوشبختانه تا به حال بیش از بیست بار و هر بار در

بیش از ده هزار نسخه چاپ شده و مرتب هم هنوز می خواهند ، نقش بسیار

عظیم و فوق العاده ای داشته است من نقش زن را در آنجا روشن كرده ام كه

ای زن ! تو باید پوشش داشته باشی و فلسفه پوششت هم اینست تو نباید

خودآرایی بكنی شركت زن در مجامع به معنی اختلاط با مرد نیست این همدوشی

كه اینها می گویند كلك و حقه است تو می توانی عفاف و پاكی خودت را حفظ

كنی ، پوشش اسلامی خودت را حفظ بكنی ، آگاهی خودت را هم به دست آوری

شما دیدید كه در طول این چند سال كم كم قشری به وجود آمد از خانمهای

تحصیلكرده بدون آنكه در دام فساد اخلاق گرفتار شوند یعنی قشری خانم به

وجود آمد هم آگاه و هم پاك در پسرها هم همینطور ، یعنی متقابل بود امكان

ندارد پسر فاسد باشد و دختر درست پسرها و دخترهای ما آگاهی و پاكی را

توأما به دست آوردند یك آدم آلوده كثیف شهوتران ، چه پسر و چه دختر

نمی تواند از او مجاهد به وجود بیاید مجاهد مخلوق آگاهی و پاكی هر دو

است یك روح آگاه و پاك می تواند مبارز و مجاهد باشد یادتان هست در چند

سال پیش چقدر [ با حجاب دختران محصل ] مبارزه می شد ؟ دشمن اینها را

خوب حساب كرده بود و خوب آگاه بود و خوب احساس خطر می كرد چرا چند

سال پیش اول سال تحصیلی یك دفعه از طرف مأمورین ساواك كه پستهای عالی

در وزارت آموزش و پرورش داشتند ریختند در مدارس

دخترانه ، بی خبر داخل كلاسها شدند و روسریها را از سر محصلین كشیدند ؟

آیا فقط منظور شهوترانی شخصی داشتند ؟ اینها از این حرفها خیلی دارند

احساس خطر می كردند از نظر آنها دبیرستانهایی ( چه پسرانه و چه دخترانه

) كه در این كشور به وجود آمد كه هم تعلیم می داد و هم تربیت دینی و

مذهبی می كرد كانون خطر بود برای آنها و بالاخص از ناحیه دبستانها و

دبیرستانهای درست اسلامی دخترانه خطر را بیش از همه جا احساس می كردند

آیا در دو سه سال پیش نبود كه دانشگاه تصمیم گرفت ( البته همه اطلاع

داشتند ، ما هم اطلاع داشتیم كه این تصمیم بعد از فرمانی بود كه از دربار

صادر شده بود و آن كسی هم كه بیش از همه جوش و جلای این كار را داشت

خواهر دوقلوی شاه بود ) كه نباید یك خانم با حجاب وارد دانشگاه بشود ؟

برای چه ؟ اینها آزادی می خواستند ؟ یا دیدند عجب ! دخترها دارند با سواد

می شوند ، پاكی خودشان را هم دارند حفظ می كنند و در آینده اینها خطری

خواهند بود ، اینها به صورت زنان مبارز در خواهند آمد و چه مقاومت

شكوهمندی در همان شرائط اختناق خانمها كردند گفتند ما باید دانشگاه برویم

و باید هم پوشش اسلامی خودمان را حفظ كنیم اینجا بود كه در جوانان ما اعم

از پسر و دختر ، دو بال به موازات یكدیگر روئید : بال آگاهی و بال اراده

و عفاف و پاكی ، و با این دو بال بود كه اینها توانستند در فضای مبارزه

پرواز و حركت بكنند .

این مطلب ، مقدمه ای بود برای این حرف : اینهایی كه در این ایام اخیر

كه مسئله پوشش اسلامی مطرح شد باز به نام آزادی و حقوق زن شروع كردند به

داد و فریاد كردن كه آزادی ما از بین رفت چه كسانی بودند ؟ من به خودشان

كار ندارم كه چه كسانی بودند ، شما

بهتر می دانید چه كسانی بودند اینها همان افرادی بودند كه در دوره سابق

رهبری خواهرهای شاه را پذیرفته بودند آیا آنها برای زن آزادی می خواستند ؟

همینهایی بودند كه در دو سه ماه پیش به عنوان حمایت از قانون اساسی

داشتند میتینگ می دادند ، راهپیمایی می كردند چه كسانی مبارزه كردند ؟

فیلمهایش وجود دارد ، همه شما در راهپیمائیها دیده اید زنان آزاد به قول

آنها بودند یا زنان آزاد به قول ما بودند ؟ آیا پوشش اسلامی دارها بودند

یا بی پوششهای اسلامی بودند ؟ چه كسانی بودند كه جلوی گلوله رفتند و شهید

شدند ؟ اینها بودند یا آنها ؟

این بود كه این آگاهی ای كه در طول این ده بیست سال به مردم داده شد ،

این اسلام راستینی كه واقعا راستین به مردم تفهیم شد نقش اساسی داشت

البته در اینجا رهبری رهبر فوق العاده مؤثر بود می دانید كه چه چوبهایی لای

چرخ انقلاب گذاشتند در سفری كه خود ما رفتیم پاریس ، ایشان با آن تیز

هوشی و دوربینی ای كه دارند صریحا و اكیدا گفتند ( قبلا هم گفته بودند )

شركت خانمها در تظاهرات و راهپیمائیها ولو با منع صریح پدران و

شوهرانشان مواجه شوند ، واجب است شوهرها و پدرها حق ندارند كه مانع

شركت اینها بشوند در ایامی كه در تهران بودند در دبستان علوی ، می دانید

كه پیش از ظهر را اختصاص داده بودند به آقایان و بعد از ظهر را به

خانمها و مخصوصا خانمها كه می آمدند همجوم خیلی زیاد می شد و خانمهایی كه

بیشتر احساساتی می شدند ، بیحال می شدند عده ای در آنجا گفتند ممكن است

این برنامه كم كم منجر به تلفات بشود هر روز چندین نفر از این خانمها

بیهوش می شوند ، بیحال می شوند ، گریه می كنند ، فریاد می كنند و این برنامه

خانمها باید تعطیل بشود . به

آقا پیشنهاد شد كه این برنامه خانمها را اجازه بدهید كه تعطیل شود گفتند

ما شاه را با همینها بیرون كردیم همینها شده را از مملكت بیرون كردند من

برنامه را تعطیل نمی كنم در اعلامیه اخیرشان فرموده اند كه زنان همدوش

مردان ، برابر با مردان در این انقلاب سهیمند بلكه جلوتر از مردان ، كه

این یك واقعیت است .

ولی ما باید كوشش بكنیم كه این را از دست ندهیم صراط مستقیم باریك

است كمی از این طرف برویم پرت می شویم ، كمی از آن طرف برویم هم پرت

می شویم ، اندكی به نام عفت و عصمت و پاكی ، زن را بكشانیم به گوشه

صندوقخانه ها ، پرت شده ایم ، یك ذره به نام دخالت خانمها در

اجتماعات و فعالیتها حریم ( 1 ) را بشكنیم نیز از آن طرف افتاده ایم

شركت ملازم با اختلاط نیست شركت ملازم با نوعی التذاذ جنسی از یكدیگر

بردن نیست پیغمبر اكرم در مسجد مدینه ، زنها را اجازه می داد می آمدند ،

مردها را هم اجازه می داد می آمدند زنها را منع نكرد ولی یك دفعه فرمود ای

كاش ما برای خانمها در دیگری از مسجد باز بكنیم ( دلش نمی خواست كه

زنها و مردها از یك در داخل و خارج شوند به یكدیگر تنه می زنند ، فساد از

همین جا پیدا می شود ) كه بعد باب النساء را ساختند و الان هم در همان محل

در مسجد مدینه دری هست به نام باب النساء كه مخصوص زنها است زنها و

مردها می آمدند در مسجد پیغمبر ، پای وعظ پیغمبر می نشستند ، وقتی كه خارج

می شدند چون كوچه های مدینه تنگ بود ازدحام جمعیت میشد ، زن و مرد با

یكدیگر مخلوط می شدند ، مرد جوان بود ، زن جوان

بود ، احیانا به یكدیگر تنه می زدند فرمود بهتر اینست كه زنها از وسط

حركت كنند مردها از كنار یا شاید عكسش را فرمود پیغمبر اكرم خوش

نداشت كه این حركت به صورت اختلاط باشد منطق صحیح همین است .

بنابراین شركت زن در فعالیتهای اجتماعی ملازم اینست كه در شرائطی كه

فتنه انگیز است مثل ازدحامها [ اختلاط نباشد و حریم رعایت شود ] البته

در غیر ازدحام اشكالی ندارد مثلا در اتوبوس زنها نشسته اند ، مردها هم

نشسته اند ، ازدحام نباشد اشكالی ندارد من همیشه حتی در كتاب مسئله

حجاب اعتراض كرده ام به طرز زیارت رفتن در اعتاب مقدسه كه از قدیم هم

معمول بوده زن و مرد قاطی می روند بعد به یكدیگر فشار می آورند ولو اینكه

در حرم امام رضا باشد كار درستی نیست در قدیم الایام زیارتگاهها اینقدر

شلوغ نبوده ولی در این سالها كه اینقدر شلوغ شده حق اینست كه ساعاتی را

مثلا پیش از ظهر را به مردها و بعدازظهر را به زنها اختصاص بدهند یا

بالعكس ، یك چنین كاری بكنند لااقل در مواقع ازدحام چنین كاری بكنند این

طرز زیارت رفتن با روح اسلامی چندان سازگار نیست پس ما نه از آن طرف

بیفتیم و نه از این طرف ما باید حد وسط و حد اعتدال را حفظ كنیم اسلام

دین معتدل است .

پیغمبر اكرم زنها را در جنگها شركت می داد ولی آنها كاری را كه بیشتر

متناسب با زنها بود انجام می دادند احیانا در یك مواقع شدت زنها هم

شمشیر بر می داشتند چنانكه در جهاد اسلامی اگر موقع دفاع بشود ، زن و مرد و

كوچك و بزرگ ، همه باید شركت بكنند و شركت می كنند ولی رسول اكرم حتی

الامكان زنها را به كارهای متناسب با خودشان مثل پانسمان كردن می گماشت

نسیبه جراحه

زنی است كه در جنگ احد شركت كرد و در جنگها زیاد شركت می كرد و یكی از

كارهایش جراحی بود به این معنی كه زخمها را پانسمان می كرد او و زنهای

دیگری وسائل پانسمان را با خود به میدان جنگ می بردند و مجروحین را

پانسمان می كردند كه این خود همكاری است و احیانا اتفاق می افتاد كه همین

نسیبه خودش می جنگید ، در جنگ احد خیلی جنگیده است و خودش جزء مجروحین

شد ضربتی روی شانه اش فرود آمد به قدری این ضربه سنگین و هولناك بود كه

بعد از اینكه معالجه شد ، گودالی روی شانه اش باقی ماند و بعد كه پیرزن

شده بود دخترهایی كه آن دوره را درك نكرده بودند هی می آمدند از او توضیح

می خواستند كه بگو چطور شد كه روی شانه تو اینطور شد ؟ و او هم با طول و

تفصیل برایشان نقل می كرد .

منطق اسلام یك منطق معتدل است بعد از این هم جامعه اسلامی و جمهوری

اسلامی بدون شركت زنها قابل دوام نیست در پیش نویس قانون اساسی برای

زنها موقع بسیار به جا و مناسبی پیش بینی شده است عناوین اولیه با

عناوین ثانویه به اصطلاح در آنجا اشتباه نشده است من هنوز آن پیش نویس

را ندیده ام كه بخواهم از روی دیده خودم اظهار نظر بكنم هنوز فرصت نكرده

ام ببینم ولی اجمالا می دانم كه چنین است من در پاریس وقتی كه در جلسه

خلوتی در خدمت امام بودم و صحبت می كردم ، داشتم مسائلی را كه امروز

مطرح است و بالخصوص برای فرنگیها نسبت به حكومت آینده مطرح است یك

یك بیان می كردم ، تا یكی دوتایش را گفتم ، فرمودند مسئله زن دیدم خود

ایشان بیش از اینكه من توجه داشته باشم ، به این مسئله توجه دارند در

كمال صراحت در

مصاحبه هایشان كه در روزنامه ها هم چاپ شد ، همانوقت اظهار نظر كردند

كه زنها حق رأی دادن و حق رأی گرفتن دارند كه یك دفعه در یك مصاحبه كه

خبرنگاران اطلاعات و كیهان هر دو رفته بودند پاریس و با ایشان مصاحبه

كرده بودند ، این قسمت افتاده بود بعد ، از آنجا به خود من تلفن شد كه

این قسمت را حتما در آنجا بگنجانید منتها چون گفتند به اطلاعات بگو من

به اطلاعات گفتم و در اطلاعات چاپ شد ولی در كیهان چون از آنجا غفلت شد

كه به من گفته شود ، این قسمت چاپ نشد اینكه این قسمت در اطلاعات بود

، به خاطر این بود كه خود آقا پیغام دادند كه حتما این قسمت باید چاپ

شود .

ولی این را هم توجه داشته باشید كه اینها به معنی اختلاط نیست وارد شدن

زن در اجتماع به معنی اینكه اجتماع محیط شهوترانی بشود نیست و نخواهد

بود این به معنی اینست كه زن و مرد دو انسانند و در انسانیت متساوی و

متشابه یعنی در آنچه كه به انسانیت انسان مربوط می شود برابر و همانند

یكدیگرند ولی در عین حال مرد انسان مذكر است و زن انسان مؤنث در خود

طبیعت میان مرد و زن تفاوتهایی هست ، زن چیزهایی از احساسات ، عواطف

، طرز تفكر ، طرز برداشتها ، توانائیها و استعدادهای بدنی دارد كه مرد

ندارد و مرد خصوصیاتی دارد كه زن ندارد در عین حال كه در انسانیت با

یكدیگر متشابه و متساوی هستند ، این جهت را هم نباید فراموش كنیم كه در

متن خلقت و فطرت ، مدار زن و مدار مرد تفاوتهایی دارند ما نباید تحت

تأثیر فرنگیها اختلافات و تفاوتهایی را كه میان زن و مرد هست كه دست

خلفت و دست خدا گذاشته است برای اینكه ایندو مكمل یكدیگر باشند نادیده

بگیریم یعنی اگر زنها در

خلقت جسمی و خلقت روحی عینا مانند مردها بودند نقص بود و اگر مردها

عینا مانند زنها بودند نیز نقص بود ایندو طوری خلق شده اند كه مكمل

یكدیگر هستند ما این حساب را نباید فراموش كنیم من در كتاب نظام حقوق

زن در اسلام گفته ام كه تساوی حقوق زن و مرد یك مسئله است ، تشابه حقوق

زن و مرد مسئله دیگر است اینها از نظر حقوق متساویند ولی متشابه نیستند

تساوی توجه به كمیت است ارزش كمی حقوق زن و مرد برابر با یكدیگر است

بلكه من ثابت می كنم كه ارزش كمی حقوق زن بیشتر از مرد است و باید هم

به یك دلیل خاص بیشتر باشد ولی از نظر كیفی چطور ؟ از نظر كیفی اینطور

نیست وظائف كیفی ایندو در یك قسمتهایی متفاوت است حقوق اینها از نظر

كیفیت از یك جنبه هایی متفاوت است مجازاتهای اینها از نظر كیفی در

یك مواردی متفاوت است تساوی حقوق زن و مرد و تشابه حقوق زن و مرد

نباید با یكدیگر اشتباه شود یكی از افتخارات حقوق اسلامی اینست كه حقوق

زن و مرد را متساوی می داند ولی متشابه نمی داند .

قانون اساسی پیش نویسی دارد كه عده ای از علما و مدرسین قم دیده اند و

قرار است عده زیاد دیگری از صاحبنظران ببینند و بعد هم در اختیار همه

مردم قرار داده بشود و همه صاحبنظران در آینده روی آن اظهار نظر بكنند

تصویب قانون اساسی غیر از رفراندم است در رفراندم فعلا ما رژیم را تعیین

می كنیم كه آیا رژیم ما جمهوری اسلامی باشد یعنی رژیمی باشد كه شكل رژیم

جمهوری است و محتوای آن اسلامی ؟ اما اینكه مواد قانون اساسی بر اساس

رژیم جمهوری اسلامی چگونه باید باشد ، همه صاحبنظران باید اظهار نظر بكنند

كه در كادر اسلامی چگونه باید نظر داد . الان ما

قانون اساسی تمام شده نداریم روی این پیش نویس همه مردم می توانند اظهار

نظر كنند ولی بر طبق معیارهای اسلامی به هر حال در قانون اساسی آینده آنچه

كه من فكر می كنم همین است : از ویژگیهای جمهوری اسلامی در آینده اینست

كه زن و مرد دارای حقوق متساوی و نه دارای حقوق متشابه هستند در كتاب "

نظام حقوق زن در اسلام " فرق ایندو را با یكدیگر تا حدود زیادی توضیح

داده ام .

وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین